عایشه دختر ابوبکر به مکه رفت که مردم را به جهت قتل عثمان بر حضرت على(ع) بشوراند، در این هنگام معاویه از شام به زبیر که در مدینه بود نوشت: از اهل شام بیعت گرفته ام که من خلیفه باشم و بعد از من، تو و بعد از تو، طلحه خلیفه باشد، به این دلیل که بصره و کوفه به شما نزدیک است، پس آنجا را به فرمان خود در آورید و به خونخواهى عثمان مردم را به سوى خود دعوت کنید تا على(ع) بر شما سبقت نگیرد.
طلحه و زبیر و جمعى دیگر از منافقین از مدینه حرکت کرده و به مکه آمدند و با عایشه به جهت فتنه انگیزى و جنگ با على(ع) عازم بصره شدند. حضرت بعد از اطلاع با جمعى از مدینه به طرف بصره حرکت کرد، طلحه و زبیر نیز با عجله خود را به نزدیکی بصره رساندند .
در آن زمان عثمان بن حنیف از جانب امیرالمؤمنین(ع) حاکم بصره بود و مردم را به جنگ با طلحه و زبیر دعوت مى کرد، ولى طلحه و زبیر شبیخون زده و وارد دارالاماره شدند.
در این هنگام امیرالمؤمنین با جمعى از مسلمین وارد بصره شد و هر چه به طلحه و زبیر نصیحت کرد تأثیر نداشت. بالاخره در روز پنجشنبه دهم جمادى الاول سال 36 هجرى قمرى لشکر امیرالمؤمنین(ع) با ناکثین که همان لشکر طلحه و زبیر و عایشه بود در حوالی بصره به جنگ پرداخت.
طلحه در سن 64 سالگى به سبب اصابت تیرى کشته شد ولى زبیر گریخت که آخرالامر عمرو بن جرموز او را کُشت.
در تاریخ آمده است که از لشکر عایشه سیزده هزار نفر کشته شدند ولى از لشکر امیرالمومنین(ع) پنج هزار نفر شهید شدند و جنگ با غلبه لشکر اسلام یعنى حضرت على(ع) خاتمه یافت.
در این جنگ عایشه بر روی شتری به نام عسکر سوار بود از این رو این جنگ جمل (شتر نر) نامیده شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حوادث الایام
نظر شما